۱۳۸۶ اسفند ۷, سه‌شنبه

شکست خورده اما پیروز

در طول تاریخ بشر جنگ هایی میان ملت ها و دولت ها رخ داده است که نتیجه آن غلبه یکی بر دیگری است.اما در این میان گاهی آنکه مغلوب است،پیروز می نماید و آنکه غالب است،شکست خورده.چرا که مغلوب روحیه ای برتر دارد و غالب هراسان است.یکی از این مواقع ،جنگ ناپلئون با الکساندر تزار روس در 1812 است.ناپلئون با ارتشی بزرگ وارد خاک روسیه می شود و می پندارد همانند اتریش و آلمان و افریقا هر جا وارد شود،مردم تسلیم شده اورا پذیرا می شوند.اما چنین نشد.قبل از ورود به سمولنسک مردم شهر را ترک می کنند و همه چیز به آتش کشیده میشود.ارتش روس دست به عقب نشینی می زند.در بارادینو جهنمی از آتش بر سر روس ها گلوله باران می شود و هشتاد هزار نفر کشته می شوند.پس از هشت ساعت نبرد بی وقفه،ناپلئون هنوز روس ها را مقاوم می بیند.سر خورده می شود چرا که روس ها چهره شکست خورده ندارند و او خود را پیروز نمی یابد. " روحیه ارتش فرانسوی بسیار خراب بود.ارتش روسیه در عرصه بارادینو پیروز شد اما پیروزیش از آن دست نبود که با به غنیمت گرفتن تکه پارچه های بسته به سر چوبهایی که پرچم نامیده می شودیا به نسبت وسعت زمینی که افراد روی آن ایستاده بودند و ایستاده اند معین می شود،بلکه پیروزیشان پیروزی روانی بود،از آنگونه که حریف به برتری روحیه دشمن و ناتوانی خود تعین می یابد ........ پیامد مستقیم نبرد بارادینو فرار بی سبب ناپلئون از مسکو بود ..... که اول بار در بارادینو سنگینی ضربه دست حریفی را که قدرت روحی بیشتری داشت بر خود احساس کرده بود ........ ارتش روسیه هر قدر بیشتر به عقب نشینی ادامه می دهد احساس کینه نسبت به دشمن در سینه افرادش شعله ور تر می شود.در بارادینو در گیری صورت می گیرد،هیچ یک از ارتش ها متلاشی نمی شود اما ارتش روس بلافاصله پس از برخورد مجبور به عقب نشینی است ........ ارتش روس تا 120ورست فراسوی مسکو به عقب نشینی ادامه می دهد.فرانسویان به مسکو می رسند و همان جا می مانند.طی پنج هفته پس از این اشغال هیچ نبردی روی نمی دهد.فرانسویان از جای خود تکان نمی خورند ...... و ارتش فرانسه به ناگاه بی آنکه هیچ اتفاق تازه ای روی داده باشد پا به گریز می نهد و باز می گردد. " ناپلئون در مسکو منتظر آمدن نمایندگان مردم بود تا با آنان از آزادی و جمهوری سخن بگوید.ولی هیچکس نیامد.اساسا در شهر بجز اندکی باقی نمانده بودند.شهر خالی البته در آتش می سوزد.ناپلئون بر شهر مسکو مسلط شد اما بر مردم نه. " فرانسویان در 1812 در بیرون مسکو بر ارتش روس پیروز می شوند و مسکو را تصرف می کنند و پس از آن بی آنکه نبردی روی دهد نه روسیه بلکه ارتش ششصد هزار نفری فرانسه از بین می رود ...... آنچه در این جنگ بزرگ از نبرد بارادینو تا اخراج فرانسویان از مسکو روی داد گواه آن است که پیروزی در یک نبرد نه تنها موجب تصرف کشوری نیست بلکه حتی نشان پایدار تصرف هم نیست.گواه آن است که قدرتی که سرنوشت ملتها را معین می کند در دست فاتحان نیست و حتی لشکر کشی و جنگ نیست که آن را معین می کند،قدرت تعیین سر نوشت ملتها در جای دیگری است. "
فردا بیستم صفر است و یکی دیگر از این مواقع که در آن مغلوب پیروز است و غالب شکست خورده.
------------------------------------------------------------
نقل قول ها از کتاب جنگ و صلح اثر تالستوی ترجمه سروش حبیبی است

۱۳۸۶ اسفند ۴, شنبه

آه از این همه .....

آه از این شر مدام
بغداد،کنیا،غزه
ارهابی،قحطی،محاصره
فرقی نمی کند چطور و چگونه
مردن آسان شده
نگو بد روزگاریست
من می فهمم
که بدی چیست
و بد کار کیست
به روزگار چه؟
و به خدا هم
زندگی و مرگ آفرین
مردن را چنین نخواسته
پس به نام او
دروغ بزرگ چرا؟
نقاب خشونت بر چهره کیست؟
که آنان در آکادمی
نقشه تمدن خدا را
غرق در خون ترسیم می کنند
هر چند با من بشارت گفتگوست
اما گوش شنوا کم است
روزی گفتند
حتی فقر،جنگ است
امروز،هنوز هم
آه ازاین دور باطل
اگر فقر،آنگاه جنگ
اگر جنگ،آنگاه فقر
آجر می شود نان زندگی
جایی که مردن چو آب خوردن است
صلح از کجا
با این همه گرسنه؟
آه از این شر مدام
و هر روز
صلح در سرزمین سلام
به شهادت می رسد
آه از این همه.....

۱۳۸۶ بهمن ۲۷, شنبه

".........این مجلس هفتم بخدا"

۱۳۸۶ بهمن ۱۷, چهارشنبه

test

Hi; this is a test post. be good you all.