۱۳۸۶ اسفند ۴, شنبه

آه از این همه .....

آه از این شر مدام
بغداد،کنیا،غزه
ارهابی،قحطی،محاصره
فرقی نمی کند چطور و چگونه
مردن آسان شده
نگو بد روزگاریست
من می فهمم
که بدی چیست
و بد کار کیست
به روزگار چه؟
و به خدا هم
زندگی و مرگ آفرین
مردن را چنین نخواسته
پس به نام او
دروغ بزرگ چرا؟
نقاب خشونت بر چهره کیست؟
که آنان در آکادمی
نقشه تمدن خدا را
غرق در خون ترسیم می کنند
هر چند با من بشارت گفتگوست
اما گوش شنوا کم است
روزی گفتند
حتی فقر،جنگ است
امروز،هنوز هم
آه ازاین دور باطل
اگر فقر،آنگاه جنگ
اگر جنگ،آنگاه فقر
آجر می شود نان زندگی
جایی که مردن چو آب خوردن است
صلح از کجا
با این همه گرسنه؟
آه از این شر مدام
و هر روز
صلح در سرزمین سلام
به شهادت می رسد
آه از این همه.....

هیچ نظری موجود نیست: