۱۳۸۷ خرداد ۲۸, سه‌شنبه

در جستجوی پر

وقتی به ماه نگاه می کنی....
آن بالا ...در آسمان
و گاه که می شنوی پرنده را
هنوز آنجا .... می خواند ، اما آرام
از دور مراقب است...
پرسان ما کجاییم...!
وقتی باد می وزد
و اینجا توفان می آید
باران ...از پنجره
به یاد می آوری؟
دست های ما با هم...
ترس ... و خنده ...
و من اینجایم
به دنبال یک خاطره .. یک پر
تنها دوان ...
جمع آوری آنها ... یکی پس از دیگری
دوان به هرسو...
آیا تو آنجایی؟
------------------------
Hashem Scribbles

۴ نظر:

human being گفت...

نشسته ام اینجا خیره به این واژه ها و از خودم می پرسم... واقعا می شود؟ می شود با پرهایی که جمع کرده ام پرواز کنم؟ آن "پرواز" در پر هاست یا در پرنده... یا هیچکدام... شاید پرواز در بادی است که می وزد ...
و آن وقت "تو" همه جایی...

خیلی قشنگ بود... و نوستالژیک
اصل انگلیسی اش به خاطر آهنگ و وزن و قافیه اش خیلی تاثیر گذار بود...

مسعود گفت...

سلام کلاغ فیزیکدان
پرواز هم به باد و هم به پر و بال و هم به اراده پرواز وابسته است. دهه شصت مقاله ای در مجله فیزیک خواندم به عنوان پرواز پرندگان صفنده.و چه لذتی داشت شناخت اینهمه زیبایی در تحلیل پرواز در حالت صفیدن.
سپاسگزارم که مثل عقاب همه را رصد می کنی.این تویی که همه جایی و البته خجلم در مقابل اینهمه زباندانی تو.

The Little Prince گفت...

نمی دانم باید پرها را جمع کنم
یا رهایشان کنم

شاید خودم را پنهان کنم
یا مثل همیشه خیس بخورم

مسعود گفت...

شازده هرچه کنی درست است.مولانا می فرماید:

گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم
در هوس بال و پرش بی پر و پرکنده شدم

و در جایی دیگر:

بپر ای دل به پنهانی به پر و بال روحانی
گرت طالب نبودی شه چنین پرهات نگشودی