silent logos در بارۀ زن و لزوم پرداختن به آن و چند و چون آن در کشور مان در این ایام چیزی نوشته و سوُ الی کرده است.به نظر من تا احترام به حقوق فرد در فرهنگ ما نهادینه نشود ، تأمین حقوق زن سامان درستی نخواهد یافت.برخی اقدامات از روی ناچاری است ، مثل حضور زنان در دانشگاه و کسب و کار و محصول برنامه ریزی و این حرفها نبوده است.برخی اقدامات هم در اصل به مثابه ژستی در دنیای امروز است: که یعنی ما هم بله!
سال شصت و هشت رفته بودیم به یک روستا و با عضو شورای روستا صحبت می کردیم. در این اثنا پسر ده - دوازده ساله اش را دیدیم . پرسیدیم : مگر پسرت مدرسه نمی رود؟ گفت: نه. این برای گوسفنداس.البته داریم ! یکی هم گذاشتیم برای دیپلم!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۴ نظر:
چه جالب..
اما من فکر می کنم همین که باید در مورد زن حرف بزنیم... کار را خراب می کند... مسائل تخصصی حقوقی و قضایی را زیاد کاری ندارم... همین حرفها کلی مردم جامعه... کاش همه فقط به چشم انسان به هم نگاه می کردیم... نه؟
آخه بدی اش هم این است که خیلی از مدافعان زنان هم باز هم نگاهشان به زنها خیلی غیر انسانی است... توی جامعه ی روشنفکری خودمان که واویلا....
:)
باشی همیشه مسعود جان...
برای همینه که اسم خودتو گذاشتی آدم،نه؟
تو همه چیزت به هم میاد.بجز همون که میدونی.بحث هم نداره.
و اما کلاغ!تو خدمت بزرگی به کلاغها کردی و اونا رو از انزوای آخر قصه ها نجات دادی و این کار بزرگیه.
دقیقا... درست فهمیدی...
در مورد اون استاد عزیز هم... مسعود جان منطور کلاغه را هنوز نفهمیدی... برای همینه که کلاغه هنوز به خونه اش نرسیده...
:)
من خوشحالم که از تو یاد می گیرم.همین.
راست گفتی.کلاغه تو راه رفتن به خونه به همه جا سر میزنه.به همه خبر میده.اگه کلاغ نبود زندگی یه چیزی کم داشت.
ارسال یک نظر