۱۳۸۷ اردیبهشت ۱, یکشنبه

صداقت

اگر شما حقیقت را در باره خودتان نگویید،نمی توانید
راجع به دیگری بگویید. ویرجینیا وولف

۸ نظر:

human being گفت...

من حقیقت را در مورد خودم بگویم؟
کلاغ ها خیلی دوست دارند توی باغ ها قار قار کنند... و همه ی زندگی یک کلاغ همین است...

مسعود گفت...

سلام معلم عزیز
برخلاف مولوی من این کلاغ را از بلبل مست خوش نواتر می دانم.
صدایت خوش!

Tameshk گفت...

مسعود جان

سختی اش برای من بیشتر در این است که حقیقتٍ من چیست یا بهتر بگویم منٍِ واقعی کدام است!

مسعود گفت...

سلام تمشک هنر پرور
"من" در عین اینکه واحد است ،متکثر است و به همین اندازه حقیقت در باره آن نیز متکثر است.
پس چه باک!

Unknown گفت...

اتاقی از آن خود؟
sarah and autumn.blogfa

مسعود گفت...

سلام سارا خانم
این که گفتید راجع به من است یا خودتان؟
آنجا صریح و شفاف و شلاقی می نویسید،اینجا با ایهام!
سپاسگزارم

The Little Prince گفت...

1
برای بزرگترها باید فرم پر کنی
عکس پرسنلی بچسبانی
روی ترازو بروی
خط کش بزنی
شجره نامه بیاوری
و زندگی نامه بنویسی

اما من حقیقتم را کنار اسباب بازی هایم جا گذاشته ام...

2
من روبروی تو ایستاده امو حقیقتم را فریاد می زنم، گرچه واژه های من به اندازه ی خاطرات تو مبهمند.

مسعود گفت...

سلام دوست من
چه میشد اگر با عقل بزرگسالی حس و حال بچگی همراه میشد؟
تو هم خیلی دوست داری.برای همینه که اسمتو گذاشتی:شازده کوچولو؟نه؟