۱۳۸۷ فروردین ۱۰, شنبه

بدون عنوان

به راستی،روا می دانم که عاشقم
گونه ام را ببوسد،
و بوسه ام را به او ارزانی بدارم
که آنرا طلب می کند.
************************************
نقل شده است که این کلمات بر روی یکی از جامه های ولده بنت المستکفی
دختر زیبای فرمانروای قرطبه در اندلس( کوردوبا در اسپانیا )قلابدوزی
شده بود.او در قرن یازدهم گرداننده انجمن های ادبی روزگار خود بود.

۶ نظر:

The Little Prince گفت...

انسان دشواری وظیفه است
توان دوست داشتن
و دوست داشته شدن

مسعود گفت...

انسان دشواری وظیفه است؟

Tameshk گفت...

مسعود جان عزیز
ممنون بابت اطلاعات و اشعاری که دادی راجع به این نیز بگذرد.

تا زود زود
تمشک

مسعود گفت...

سلام تمشک هنرپرور

این از مواهب تکنولوژیست.مک لوهان بر این عقیده بود که دوهزار سال درخشش فلسفه و برتری آن بر فن بپایان رسیده است.

Nazy گفت...

سلام مسعود جان. شیرین و زیبا بود. مرسی. خیلی خوشحالم که توهم خانه ای داری که می توانم در آن به دیدار تو دوست عزیزم بیایم. شاد و سربلند باش دوست من.

مسعود گفت...

سلام نازی خانم

مشرف فرمودید.این باغکی ست نه در خور یاران،که مولانا میفرماید:
آن خانه که صدبار در او مائده خوردیم
بر گرد حوالی گه آن خانه بگردیم
ماییم و حوالی گه آن خانه دولت
ما نعمت آن خانه فراموش نکردیم

برقرار باشید